۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

5

دیشب تمام توانمو جمع کردم و همه ی اونایی رو که میخواستم بهت گفتم؛ نمیدونم چرا نفهمیدیشون! شاید چون ساعت 4 صبح بود. شایدم فهمیدی و خودتو زدی به اون راه؛ یا شایدم حرفام تو حرفات گم شد.

+ چرا اون چیزی که من میخوام نیستی؟!!

10 مرداد 1388

3 نقل قول:

N گفت...

یه جمله هس روی آینه بغل ماشینا: اشیا از آن‌چه در آینه می‌بینید به شما نزدیک‌تر اند. توی زندگی واقعی هم باید آدم بالای کله‌ش این جمله رو بچسبانه که: آدم‌ها از آن‌چه به‌نظر شما می‌رسند از شما دورتر اند. ممنون بابت لینک

لبخندون گفت...

الاهی ...

شانتال گفت...

چون تو هم نسيتي. در واقع هيچ كس نيست. و اينه كه زيبايي مي آفرينه