۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

14. طاقت بیار رفیق!

+ مُردم اینقدر اینو گوش دادم. اصلا هم هیچ ربطی به حال و هوای الان من نداره. اصــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلا! الان مثلا به من میخوره living to love you گوش بدم یا یه چیز romance ای تو این مایه ها!
+ گوشیمو خاموش کردم شاید چون حوصله ی دوباره شنیدن بهونه هاتو که اینجا شلوغه و یادم رفت و اینارو ندارم. نمیدونم باید بگم ببخشید یا ....
+ این گواهینامه هم طلسم شده واسه من. الان یه ساله که درگیرشم. آی مامانم حرص میخوره از دست من!
+ من چقدر نیاز دارم یه مدت واسه خودم باشم. تنها و فکر کنم و فکر کنم و فکر کنم و آروم شم! چقدر تنهایی بعضی وقتها دست نیافتنی میشه!

22 مرداد 1388

1 نقل قول:

دن کیشوت گفت...

با سلام و احترام
اول :
گوشی خاموش کردن یک راه حل کوتاه مدته ! به نظرم خودت رو restart کن !
دوم :
به نظرم این دفعه که میری امتحان رانندگی با یک تراول برو و ... خلاص !
سوم :
کجا تنهایی دست نیافتنی میشه ؟ اتفاقا خوب هم دست یافتنیه ! جمله ات رو اصلاح کن و بنویس " چقدر تنهایی بعضی وقتها برای بعضی از افراد دست نیافتنی میشه !
چهخارم :
و من الله التوفیق